تحلیل فیاض از خطبههای آیتالله خامنهای: نظم اجتماعی جدیدی در حال شکلگیری است
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۶۶۵۱۶
ابراهیم فیاض جامعهشناس و استاد دانشگاه، شهادت سردار سلیمانی را سرآغاز شکلگیری نظم اجتماعی جدیدی دانست. ۲۸ دی ۱۳۹۸ - ۱۹:۳۰ سیاسی گزارش و تحلیل سیاسی نظرات - اخبار سیاسی -
یادداشت شفاهی ابراهیم فیاض، استاد جامعهشناسی، برای خبرگزاری تسنیم:
آیه «یَسْأَلُهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ» در سوره الرحمن(آیه 29) آمده و نام این سوره از صفات تکوینی خداوند است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برخی نیز معتقدند که در آیه «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ» منظور از روح، حضرت زهرا (س) است. واسطه ظهور امام زمان (عج) هم حضرت زهرا (س) است. به حضرت مهدی (عج) یابن الزهرا نسبت داده شده است، بدینمعنا که مقام تکوینی ظهور در اختیار ایشان است. به هرحال منظور این است که براساس تکوین، خداوند امور هستی را اداره و تدبیر میکند و طبق حدیث «خداوند هر روز امر جدیدى ایجاد مىکند که قبلًا نبوده است.»
گفتگو با امین حطیط| پیامهای تحقیر آمریکا در عینالاسد برای اسرائیل چه بود؟چرا دشمن میخواهد تشییع دهها میلیونی حاج قاسم و واقعه عینالاسد فراموش شود؟زارعی: حمله سپاه به عینالاسد عرصه معادلات نظامی ایران و آمریکا را تغییر دادخداوند همواره تجلی دارد که یکی از آنان در آمد و شد شب و روز هستند که خداوند نیز در قرآن کریم به عنوان آیات تجلی خود بدان اشاره فرمودهاند. اما برخی تجلیها خاص و براساس تکوین هستند که یوم الله نام دارند و جهان را تغییر میدهند. 22 بهمن 57 یوم الله و یکی از روزهای خاص تجلی خداست که امام خمینی (ره) در این رابطه فرمودند که انفجار نور رخ داد.
فردی که توحیدی باشد، از بین زمان و مکان به زمان اصالت خواهد داد. قبل از اسلام، «زَروان» خدای زمان بود که از آن اهریمن و اهورامزدا پدید آمد. در اسلام نیز اصالت با زمان است؛ بدینمعنا که تجلیهای خدا در زمان است و مکان تابع آن است و هر چه ما به سمت خدا برویم، زمان بسط پیدا خواهد کرد و هرچه از خدا دور شویم، زمان منقبض خواهد شد. از این رو زمانِ آخرت به شدت بسطیافته است و در روز قیامت که خداوند تجلی اعظم پیدا میکند، یک روزش معادل 50 هزار سال است. همچنین در قرآن آمده است که شبِ قدر والاتر از هزار ماه است.
یوم الله روزی است که بنابر تجلیات خداوند زمان از انقباض خارج و به سمت انبساط حرکت خواهد کرد. بر اساس این تعریف، یوم الله در دنیای ما آثار تکوینی بسیاری دارد. 22 بهمن، آثار بسیاری در جهان داشت. بسیاری از متفکران علوم اجتماعی معتقدند که پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نظریات و تئوریها را تغییر داد. امام خمینی (ره) نیز پیشبینی این تغییر را داشتند و اینکه در نامه به گورباچف، پایان تاریخ کمونیسم را اعلام کردند ناشی از این بود.
رهبر انقلاب در خطبه نخست نماز جمعه روز گذشته به موضوع سیاسی پرداختند در حالی که خطبه اول دینی و خطبه دوم سیاسی است؛ به این دلیل که موضوعات سیاسی رخداده (شهادت سردار سلیمانی و حمله موشکی به پایگاه آمریکایی عینالاسد) یومالله و روزهای خاص تجلی خدا بودند. رهبر انقلاب روز گذشته مبانی سیاسی-قرآنی (علم کلام سیاسی) جدیدی را پایه گذاشتند که به نظر میرسد از مدتها پیش درباره آن اندیشه کردهاند.
ظهور و پدید آمدن یومالله به معنای آن است که جهان در حال تغییر است. یومالله شهادت سردار سلیمانی ویژگیهای خاصی دارد چراکه سعادتمندترین آدمها توسط اشقیترین اشقیا ناجوانمردانه به شهادت رسیدند. شهادت حضرت علی (ع)، ناجوانمردانهترین شکل ممکن بود. ایشان در حالی که در سجده نماز صبح بودند، مورد ضرب خصم قرار گرفتند. همچنین شهادت سردار سلیمانی تراژدیک است که تراژدی در ادبیات موضوع بسیار مهمی است.
با شهادت سردار سلیمانی و اخلاص و سیر و سلوکی که داشت، زمان منقبض کنونی در حال وصل شدن به زمان منبسط ملکوتی است. مکانیت جهان نیز بسط پیدا خواهد کرد. سردار سلیمانی یکی از آن بسیجیانی بود که امام خمینی (ره) پس از یک عمر سیر و سلوک در پایان عمر خود از خداوند خواستند تا با بسیجیان محشور شوند. سردار سلیمانی تا پایان بسیجی ماند و با اخلاص زندگی کرد.
انسانها میتوانند زمان را تغییر بدهند و با عنایت خداوند یوماللهها را به وجود آورند. سردار سلیمانی حکیمی در مکتب حضرت زهرا (س) بود و باتوجه به جایگاه حضرت زهرا (س) که در ابتدا بدان اشاره کردم، توانستند با شهادتشان یومالله پدید آورند. سردار سلیمانی با شهادتش به زمان ملکوت وصل شد و توانست زمان بسط یافته را بر روی زمین آورد. پس انسان میتواند یوم الله به وجود آورد که نظام معنایی در قالب نظام زمانی انبساط پیدا میکند و زمان را بسط میدهد. همانطور که پیروزی انقلاب اسلامی یوم الله بود و جوانان و مردم را تغییر داد و آنان را شهادتطلب و آخرتطلب کرد، یوم الله شهادت سردار سلیمانی نیز اینگونه خواهد بود.
به اتفاق فوقالذکر، جهانپدیداری میگویند؛ یعنی نظام معنایی انبساط پیدا کرد و از نظر علوم اجتماعی به نظام کنشی تبدیل شد. منظور از نظام کنشی، شکلگیری عمل انسانهاست که شهادتطلبی و آخرتطلبی در اینجا منظور است. در نهایت این نظام کنشی، ساختار اجتماعی جدیدی را به وجود خواهد آورد. حضور باشکوه مردم در تشییع پیکر سردار شهید سلیمانی تنها غلیان احساسات نبود، بلکه انبساط نظام معنایی و شکلگیری نظام کنشی جدیدی بود.
در شهادت سردار سلیمانی شاهد بودیم که تمامی مردم (مردم به ماهو مردم) با هر دیدگاه و تفکری حضور پیدا کردند. حضور افراد مختلف براساس فطرت بود. در نظام معنایی جدید، تجلی فطری خدا صورت گرفت. از نگاه علوم اجتماعی حرکت فطری مردم، بدان معناست که فطرت مردم مصلحت را در کنش میدانند. در واقع فطرت مردم و شعور عمومی و نه نخبگان تحرک ایجاد کرد. تشییع پیکر سردار سلیمانی مانند 22 بهمن یوم الله است، چون همه مردم براساس فطرت در آن حضور پیدا کردند.
نظام سرمایهداری جهان که منزلش آمریکاست، در حال فروپاشی است. ترور سردار سلیمانی هم از نشانههای فروپاشی این نظام است. جالب این است که این ترور توسط پنتاگون (وزارت دفاع و ارتش رسمی آمریکا) و نه سازمان سیا انجام گرفت. نشانه بزرگتر این فروپاشی هم این است که وقتی ایران به طور رسمی به اقدام تروریستی آمریکا، پاسخ داد، آمریکا هیچ کاری نتوانست بکند. از این رو، روز حمله به پایگاه آمریکایی عینالاسد یومالله است؛ چراکه نشانه فروپاشی آمریکا و نظام سرمایهداری غرب آشکار و آمریکا رسوا و بیآبرو شد. به نظر من حضور پوتین در سوریه همزمان با این اتفاقات معنادار است.
شهادت سردار سلیمانی موجب خواهد شد که غرب آسیا از غربیها خالی شود و امت اسلامی به معنای واقعی کلمه شکل بگیرد. انشاالله امت اسلامی در جغرافیای اسلامی شکل میگیرد. آمریکاییها و صهیونیستها چهارراههای این جغرافیا را گرفتهاند که این چهارراهها عبارتند از فلسطین، عراق و افغانستان که با شهادت سردار سلیمانی این چهارراهها آزاد خواهند شد. با آزادسازی این چهارراهها، جغرافیای اسلامی و مقدمات تمدن نوین اسلامی به وجود خواهد آمد.
در گام دوم انقلاب اسلامی شاهد خواهیم بود که با شهادت سردار سلیمانی، زمان خدا در مکان جغرافیایی اسلام بسط پیدا خواهد کرد. امت اسلامی به معنای واقعی کلمه شکل خواهد گرفت و تمدن نوین اسلامی آغاز خواهد شد. اکنون با شهادت یک بنده مخلص خدا، انقلابِ زمانی انجام گرفته که در پی آن انقلاب مکانی یعنی خروج آمریکا از منطقه و... رخ خواهد داد.
انتهای پیام/
R1536/P/S1,1411/CT1 واژه های کاربردی مرتبط سردار قاسم سلیمانیمنبع: تسنیم
کلیدواژه: سردار قاسم سلیمانی سردار قاسم سلیمانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۶۶۵۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرید مرجایی، تحلیل گر مسائل آمریکا و مقیم این کشور: جنبش دانشجویی سپهر غالب بر فضای سیاسی آمریکا را به چالش کشید/ شبکه های اجتماعی امپراطوری رسانه ای را زیر سوال بردند/ تظاهرات دانشجویی خط قرمز انتقاد از اسرائیل را شکسته است
پایگاه خبری جماران، سارا معصومی: پلیس آمریکا طی هفته های اخیر نزدیک به 2200 دانشجو را در جریان اعتراضات دانشجویی هواداران فلسطین در دانشگاه های آمریکا در سراسر این کشور بازداشت کرده است. به گزارش آسوشییتدپرس، نزدیک به 56 حادثه بازداشت در 43 دانشکده یا دانشگاه مختلف آمریکا از 18 آوریل تا کنون رخ داده است. اعتراض های اخیر دانشجویی در ایالات متحده که به سرتاسر جهان گسترش پیدا کرده است بر انتقاد از ادامه جنگ در غزه و وجود رابطه اقتصادی میان دانشگاه ها و رژیم اسرائیل صورت می گیرد. بسیاری از دانشجویان آمریکایی خواهان پایان حمایت آمریکا به خصوص حمایت نظامی از اسرائیل در این جنگ هستند.
با فرید مرجایی، تحلیل گر مسائل آمریکا و مقیم این کشور درباره معنای این تظاهرات برای ساختار سیاسی ایالات متحده و چگونگی این تغییر در جامعه این کشور به خصوص نسل جوان گفت و گو کردیم:
براساس آخرین نظرسنجی های انجام گرفته در ایالات متحده، ما شاهد تفاوت نگاه نسل جوان به مسأله فلسطین هستیم. «مؤسسه افکارسنجی PEW، در آخرین نظرسنجی خود در این زمینه که در آوریل ۲۰۲۴ منتشر شد، اعلام کرده است که جوانان زیر ۳۰ سال در آمریکا با مردم فلسطین همدلی بیشتری دارند. یکسوم افراد در این بازه سنی گفتهاند که با مردم فلسطین احساس همدلی میکنند، درحالیکه ۱۴ درصد خود را همدل با اسرائیلیها معرفی کردهاند. این نسبت در آمریکاییهای مسن برعکس است و ۴۷ درصد خود را همدل با اسرائیل و تنها 9 درصد خود را همدل با فلسطین معرفی میکنند. جوانان آمریکایی نسبت به گذشته احساس مثبتتری نسبت مردم فلسطین دارند. » فکر می کنید این تفاوت دیدگاه نسبت به مسئله فلسطین به خصوص فاصله گرفتن از تبرئه سازی تمام و کمال اسرائیل ریشه در چه تحولاتی دارد؟
به طور کلی نسل جدید یا نسل جوان، یا درباره موضوعات اجتماعی تعصب ندارد و یا این تعصب از نسل های قبل و افراد مسن تر کمتر است. ارقام ذکر شده در نظرسنجی که شما به آن اشاره کردید مهم هستند، اما باید ارقام و نظرسنجی را در بستر جامعه آمریکا و مناسبات اجتماعی هم قرار داد و ابعاد دیگر را هم در نظر داشت.
در انتخابات 2016 که برنی سندرز به عنوان یک سوسیالیست کاندید ریاست جمهوری بود، نظرسنجی ها نشان می دادند که همین جوانان نسبت به واژه «سوسیالیست» آن حساسیت سابق را ندارند و این کلمه برای آنها یک تابو نیست. این در حالی بود که در جامعه آمریکا در 8 و 9 دهه اخیر واژه سوسیالیست یک تابو بوده است.
باید بگویم که مسأله فلسطین با همه مسائل دیگر در آمریکا کاملا فرق دارد. یعنی مسأله اسرائیل و انتقاد از اسرائیل در برابر آن، برای جامعه امریکا یک خط قرمز است. به طور کلی سیستم قدرت در یک جامعه بر آن است تا شهروندی بسازد که با پارادایم غالب همخوانی داشته باشد. آمریکا مانند سایر کشورها نیست و این موضوع برای مناسبات داخلی جامعه آمریکا مهم است که منحصر به فرد و متفاوت است. از نظر سیاست داخلی اختلاف های طبقاتی رو به افزایش هستند، در سیاست خارجی آمریکا در دنیا جایگاه به خصوص دارد و خود را رئیس و صاحب دنیا می داند، با جنگ ها و مداخله های نظامی و سیاست سلطه یک شرایط خاصی ایجاد می شود که این سیاست های ناهنجار، برای شهروند باید به صورت ایدئولوژیک نرمالیزه و توجیه شود.
حالا نکته اصلی این است که دانشجویانی که بین 20 تا 30 سال هستند، جوان هستند، وارد بازار کار نشده اند و سیستم قدرت از نظر فاز زمانی فرصت و زمان کافی نداشته تا از آنها شهروندان مطیع و ایدئولوژیک بسازد. همانطور که نظرسنجی های مورد اشاره شما نشان می دهند نظرات افراد مسن نسبت به مسائل اجتماعی و اسرائیل و فلسطین متفاوت است چرا که بر روی آنها کار شده و نگاه ایدئولوژیک حاکم در آنها بیستر شکل گرفته است. از طرف دیگر، این جنبش دانشجویی، سوالاتی را نسبت به سپهر غالب برای شهروندان مطرح کرده است.
اینجا دو عامل به نظرم تاثیرگذار را جداگانه مطرح می کنم: فکر می کنید مهاجرپذیری ایالات متحده و افزایش حضور مسلمانان در این کشور به خصوص آنهایی که از کودکی در امریکا بزرگ شده و به بخشی از جمعیت رأی دهنده و جریان ساز این کشور تبدیل شده اند چه تاثیری در تفاوت دیدگاه های جوانان و افکار عمومی داشته است؟
در آمریکا مهاجرپذیری از جنوب جهانی و کشورهای مسلمان موثر بوده است. در دهه های گذشته در ازای هر یک سفیدپوست مهاجر آمریکایی، پنچ الی شیش مهاجر از جنوب جهان می آمد. الان حتی این تناسب بیشتر هم شده و ممکن است در ازای هر یک سفیدپوست آمریکایی ده نفر از جنوب جهانی آمده باشند. قطعا ترکیب جمعیتی آمریکا در حال تغییر است و این حقیقت خودش را در این نوع مسائل در سطح جامعه مدنی نشان می دهد. همزمان باید در نظر داشت که همواره یک اقلیت می تواند پارادایم سابق را با قدرتی که در جامعه دارد استمرار ببخشد. در حقیقت این جنبه نژادپرستی سفیدپوستان که پیرامون دونالد ترامپ دیده می شود عکس العملی است به همین تغییر ترکیب جمعیتی آمریکا.
این را هم باید در نظر داشت که این رفتار در نسل دوم مهاجران یکسان نیست و متنوع است و خیلی مواقع برای اینکه از نظر حرفه و کار موفق باشند و رشد کنند کاسه داغ تر از آش هم هستند؛ مانند همین کاندیدای حزب جمهوری خواه خانم «نیکی هیلی» که هندی تبار است و نظرات خیلی راست گرایانه ای دارد. در حقیقت رئیس دانشگاه کلمبیا خانم «شفیق» که عرب تبار است، نیروی پلیس را به داخل دانشگاه دعوت کرد. این اقدام او اعتراض های زیادی را در داخل دانشگاه و در میان دانشجویان و هیات علمی ایجاد کرد.
به طور کلی می توان گفت که مهاجران و تحول ترکیب جمعیتی از کشورهای مسلمان در آمریکا، بسیار موثر بوده و تغییراتی را در جامعه مدنی ایجاد و تغییراتی را هم به این جامعه تحمیل می کند.
مسأله دوم، بروز و ظهور قدرتمند شبکه های مجازی و توسعه فناوری و در کنار آن قدرت گرفتن رسانه هایی چون الجزیره است که امپراطوری رسانه های غربی در روایت سازی را زیر سوال برده و به چالش کشیده اند. امروز جوانی که در واشنگتن یا حتی دورترین ایالت های امریکا نشسته با یک کلیک آنچه در غزه می گذرد را بی واسطه و مستقیم می بیند. این چه تأثیری بر روی تغییر نگرش ها و به چالش کشیده شدن روایت رسمی سیاستمداران از آنچه در میدان می گذرد دارد؟
ظهور شبکه های مجازی و شبکه های اجتماعی بسیار موثر بوده، به خصوص که جوانان خیلی بیش از دیگران از شبکه های مجازی استفاده می کنند. شبکه های اجتماعی می توانند بالقوه یک بدیل در مقابل رسانه های مستقر و امپراطوری رسانه ای باشند. باید در نظر داشته باشیم که مطالب در این شبکه ها بسیار متنوع، متفرق و پراکنده هستند. زمانی که همبستگی با فلسطینی ها شکل می گیرد اتفاق مهمی است و شیفت پارادایمی مهمی محسوب می شود.
اما یک زمینه ای را هم باید در نظر داشت و آن این است که از 7 اکتبر به بعد رسانه های مستقر غربی بسیار حساب شده و استراتژیک در حمایت از اسرائیل عمل کردند. پروپاگاندا رسانه ها بر روی چند پایه استوار بود : 1. هفت اکتبر آغاز مشکلات فلسطین و اسرائیل بوده است؛ گویا تاریخ اشغال سرزمین و آواره ها وجود نداشته است. 2. حماس تروریست است، افرادی را گروگان گرفته است و باید از بین برود. 3. اسرائیل حق دفاع از خود دارد. 4. اتهام های ضد یهودی بودن و یهودی ستیزی موضوع اصلی بود که فضا را پر می کرد. 5. این یک جنگ در غزه است و متأسفانه در جنگ همه صدمه می بینند و مثل همه جنگ های دنیا ما فقط نظاره گر پاسیو نسبت به عوارض این جنگ دلخراش هستیم.
در حقیقت آنچه در غزه رخ می دهد جنگ نیست، چرا که حماس که نیروی هوایی ، دریایی، ارتش مرکزی، سیستم رادار، تجهیزات تکنولوژی نظامی و نیروی مسلح رسمی ندارد. در واژه «جنگ» یک دوگانه برابر وجود دارد، که می گوید از آنچه رخ می دهد متأسف هستیم، اما خب جنگ است. در حقیقت، این یک جنگ دو طرفه نیست، بلکه یک طرف مرتکب جنایت علیه بشریت می شود، و طرف دیگر، قربانی نسل کشی است. در نتیجه، نقش آمریکا و حمایت های مستقیم آمریکا در این نسل کشی کمرنگ می شود. این سیاست در پنجره زمانی که اسرائیل قرار است جنایت هایی انجام داده و فلسطین را با خاک یکسان کند، افکار عمومی منحرف شده و معطوف به پروپاگاندا چندگانه ای که ذکر کردم می شود.
شبکه الجزیره و شبکه های مجازی با انتشار ویدئوها و خبرها و عکس های تکان دهنده از بچه هایی که پاهای خود را از دست داده اند یا آنها که صورت ها و بدن شان سوخته این انحصار امپراطوری رسانه ای را شکسته اند و روایت از دست سیستم قدرت تا حدودی خارج شده است.
نکته اصلی در رسانه ها و فضای رسانه ای و مطبوعاتی، بحث یهودی ستیزی بود. تقریبا هر زمان مسأله غزه و جریان اسرائیل پیش می آید همراه آن یک بحث یهودی ستیزی هم در این فضا عنوان می شود. به عنوان مثال زمانی که کمیته کنگره روسای دانشگاه های هاروارد ، پنسیلوانیا و ام آی تی و کلمبیا را که خواست به آنها حمله کرد که در دانشگاه های شما در سایه تظاهرات در واقع یهودی ستیزی در جریان است. حتی برخی از رسانه های زرد مانند نیویورک پست یا دیلی نیوز یک ماه پس از 7 اکتبر تصویر دانشجویان دانشگاه هاروارد را به عنوان حامیان تروریست منتشر می کردند که این اقدام یک تهدید جانی این افراد محسوب می شود .
اخیرا یکی از ستون نویس های نیویورک تایمز در مطلبی با عنوان شبح ویتنامی دیگر بر سر آمریکا نوشته که به نظر میرسد تظاهرات ضد جنگ ویتنام در سال ۱۹۶۸ بار دیگر در آمریکا در حال تکرار شدن است. آیا شباهتی میان اعتراض های ضد جنگ غزه در این روزها و این تظاهرات در سال 1968 می بینید؟
همانطور که بسیاری گفته اند این اعتراض ها شباهت های بسیاری با تظاهرات ضد جنگ ویتنام دارد. این سطح وسیع از تظاهرات دانشجویی از زمان جنگ ویتنام تاکنون بی سابقه بوده و همه را شوکه کرده است، اما تفاوت هایی هم وجود دارد. آمریکا در جنگ ویتنام کشته های بسیاری به شکل مستقیم می داد و بسیاری از جوانان اگر در دانشگاه نبودند، برای فرار از جنگ به کانادا مهاجرت می کردند. اما اعتراض های دانشجویی کنونی منحصر به فرد است و با زمان جنگ ویتنام فرق دارد. این اعتراض ها آستانه جدید و در این دیوار عظیم یک ترک ایجاد کرده است. تنها موضوعی که در آمریکا خط قرمز است انتقاد از اسرائیل است و این تظاهرات دانشجویی اکنون این روایت را متحول کرده است.
در فاز اول اقدام ها، دانشجویان و جوانان معترض با شجاعت در مقابل اتهام های یهودی ستیزی و حمایت از تروریسم مقاومت کردند . آنها حتی تهدید می شدند که از آنها عکس گرفته می شود تا به آنها کار داده نشود اما اکنون دیگر نمی توان به آنها این اتهام را بست.
نکته دیگر این است که در شرایط معمول افراد یا دانشجوها به صورت فردی، پراکنده و متفرق به مواضع انسانی ضدجنگ می رسند، اما این تظاهرات نشان می دهد که یک سازماندهی و تشکیلات دانشجویی به عنوان استخوان بندی این اقدام را شروع کرده و سپس از بقیه دعوت کرده که شرکت کنند. بدون یک تشکیلات مشخص، مواضع انسانی درونی افراد نماد جمعی پیدا نمی کند . پیام مطالبه های دانشجویان هم مشخص و متمایز و روشن است: آتش بس در غزه، و اینکه دانشگاه در کمپانی هایی که سلاح به اسرائیل می فرستند سرمایه گذاری نکند. بیشتر اعتراض های دانشجویی متمرکز بر نقض قوانین بین المللی از طرف اسرائیل و محکوم کردن جنایت هایی چون نسل کشی است که در حال حاضر انجام می شود.
ما از این جنس اعتراض ها در ایالات متحده زیاد دیده ایم: جنبشهای اعتراضی نظیر اشغال والاستریت، زندگی سیاهپوستان مهم است، پارکلند، جنبش کارگری و کمپین کنترل اسلحه دانشجویان و... . اساسا تأثیر این اعتراض ها با دامنه های وسعت متفاوت بر تصمیم سازی و تصمیم گیری در ساختار سیاسی ایالات متحده دارد؟
در این مقطع مشکل بتوان پیش بینی کرد که تأثیری در سیاست رسمی خواهد داشت یا نه. باید دید که این تظاهرات دانشجویی چه بخشی از جامعه را می تواند با خود همراه کند. از سوی دیگر باید در نظر داشت که حدود دو هفته دیگر ترم دانشگاه ها تمام می شود و دوره تابستان آغاز می شود، اما دانشجویان وعده ادامه اعتراض ها را داده اند. از سوی دیگر کنگره حزب دموکرات هم در تابستان خواهد بود و جوانان می گویند که به این مکان هم برای تظاهرات می روند. این یادآور 1968 است که در کنگره حزب دموکرات در شیکاگو تظاهرات وسیع ضد جنگ ویتنام صورت گرفت که به یک نقطه عطف تبدیل شد.
یکی از مباحثی که در افکار عمومی بسیار مورد توجه قرار گرفته میزان برخورد نیروهای پلیس با معترضان است. اساسا براساس چه پروسه و ساختاری پلیس وارد برخورد با دانشجویان بخصوص در محوطه دانشگاه می شود؟
مقام های دانشگاه می گویند که کمپ یا اردو زدن در محوطه داخل دانشگاه غیرقانونی است ولی عرف بر این است که مقام های دانشگاه با دانشجوهای تظاهر کننده مذاکره کنند و به توافق برسند. یک مسأله دیگر که نانوشته است، این است که روسای دانشگاه ها ترجیح می دهند از اساس از تظاهرات خبری نباشد؛ چرا که میلیاردرهایی که به دانشگاه ها پول می دهند یهودی تبار و حامی اسرائیل هستند و برای جمع شدن این تظاهرات فشار می آورند.
در حال حاضر دعوت از پلیس ضدشورش که رفتار آنها با خشونت توام است و دستگیری دانشجویان و اساتید، نارضایتی و ناهنجاری ایجاد کرده است. نکته مهم دیگر این است که بسیاری از دانشجویان و اساتید معترض یهودی هستند. بنابراین این اتهام یهودی ستیزی که از طرف کنگره و کاخ سفید مطرح می شود بی معنا است.
فکر می کنید این اعتراض ها از این پتانسیل برخوردار هستند که دولت جو بایدن را برای تشدید فشار بر نتانیاهو برای برقراری آتش بس تحت فشار قرار دهند؟
ممکن است دولت بایدن به نتانیاهو برای آتش بس فشار وارد کند، اما این تظاهرات دانشجویان را باید در کنار عوامل دیگر مانند افکار عمومی جهان و نارضایتی برخی از دولت ها از اتفاق های جاری و اقدام آفریقای جنوبی در دیوان بین المللی دادگستری تعریف کرد. نباید فراموش کرد که نهادهای آمریکا مانند کنگره تحت سیطره لابی اسرائیل هستند(به عنوان مثال، بسیاری از دموکرات های کنگره با جمهوری خواهان همراه شدند که لایحه برجام از طرف پرزیدنت اوباما در کنگره تصویب نشود).
دموکرات ها می گویند که علیرغم مشکلات غزه و ناراحتی ها، جو بایدن تنها آلترناتیو مقابل ترامپ است و شما باید از بایدن حمایت کنید. باید توجه داشت که تبلیغات سیستم بسیار قوی است. به عنوان نمونه حتی برنی سندرز هم فریب این پروپاگاندا را خورده بود. در یک ماه اول پس از هفت اکتبر برنی سندرز با ـتش بس به دلیل آنکه آن را به معنای مذاکره با حماس می دانست، مخالف بود. برخی از جوانان حزب دموکرات به نشانه اعتراض دفتر او در واشنگتن را اشغال کردند و برخی از آنها هم بازداشت شدند. موضع برنی سندرز چندی بعد تغییر زیادی کرده و منتقد شدید سیاست جنگی اسرائیل شده است.